سرویس سیاست مشرق - بی رسانه بودن، دروغ بزرگ چند دهه ای جریان اصلاح طلب و برانداز داخلی است. شما یک نمونه بیاورید که این جریان در تقابل با نظام، موضوعی را مطرح و یا چالشی را ایجاد کرده باشد و بلافاصله نه هزاران که دهها هزار رسانه در اشل جهانی در پشتیبانی از این جریان و تفکر به خط نشده و یا دیدگاههای آنها را تبلیغ نکرده باشند.
اگر دو دهه ی گذشته را مروری بفرمایید در خواهید یافت که هر وقت بدنه ی تندرو اصلاح طلب در همنوایی با جریان برانداز داخلی و خارجی، بدنبال به چالش کشیدین مبانی ای چون ولایت فقیه، حجاب اسلامی، ارتباط با جهان بر اساس عزت و حکمت و مصلحت، ضدیت با آمریکایی که بدنبال چپاول است و یا دشمنی با صهیونیست های کودک کش بوده است، بی درنگ از همه ی رسانه های فارسی زبان معاند گرفته تا رسانه های بزرگی چون بی بی سی و سی ان ان و خبرگزاری های کلان دنیا و ظرفیت رسانه ای و تبلیغاتی شمال و جنوب جهان و میلیون ها صفحه و سایت در فضای مجازی و غیره، دقیقا دیدگاههای همین جماعت را بازتاب می دهند. آیا این یعنی بی رسانه بودن؟
شارلاتان های رسانه ای در داخل، هر وقت اقبالی از سوی مردم نمی بینند، دلیل اش رو بی رسانه بودن مطرح می کنند اما واقع مطلب، پوچ بودنِ دیدگاهها و تهی بودنِ خودشان، اصلی ترین علت بی رونقی بازار مکاره شان است. اگر به قیاس باشد، بهتر است گفته شود آنکه بی رسانه است، طیف طرفدار نظام است.
این روزها ما شاهد حضور مدعیان یک جریان سیاسی منتسبِ به اصلاح طلبان و طیفی از به اصطلاح بریده گان از جریانِ اصولگرا، در رسانه های غالبا زرد در داخل ایران و گاها خارج از کشور هستیم. این افراد که روزی درخواستِ مصاحبه با رسانه های بزرگ را پس می زدند و نرخ برای حضور در استودیو ها تعیین می کردند، اکنون برای دیده و شنیده شدن، بهتر است بگوییم فراموش نشدن، آویزان حتی بی آبرو ترین رسانه ها و یا زیرزمینی ترینِ استودیو ها هم می شوند.
هر چقدر دولت مستقر به پیش می رود و موفقیت هایی در بخش های مختلف بدست می آورد، ما شاهد شدت کینه ورزی بیشتر این افراد هستیم.
حضور در بی بی سی فارسی و اسرائیل اینترنشنال و من و تو و صدای آمریکا و کیهان لندن و رادیو فردا و ... تبدیل به اوج مطالبه اینها برای کنشگری در رسانه ها شده است. حقارت به جایی رسیده است که مصاحبه با رسانه ای زرد چون "ع" مدیا را افتخار می دانند و یا در پلت فرم پر حاشیه ای چون کلاب هاوس که اغلب همراه با نق زدن های تکراری است، ولو هستند.
وقتی شما همین افراد مدعی در سیاست و کیاست را در برخی سایتها و کانالهای تلگرامی براندازان و گروههای "دورهمی" که اغلب گرداننده گان آنها از همین طیف متوهم و بی مایه هستند را شاهدید و یا عطشِ همراه با نازشان برای حضور در استودیوهای خانگی و برنامه های اینستاگرامی و سایت های مشکل دار را مشاهده می کنید، به واقع ناظرِ فروریختن آن هیمنه پوشالی و خودساخته شان هستید. توجه ای به توجیهات شان برای حضور شبانه روزی در بعضی از این رسانه های پر مشکل نکنید. اینها بدنبال جایی برای عقده گشایی هستند.
چرا این طیف توسط رسانه های معتبر و افراد معقول پس زده می شوند؟
منهای توهماتی که خودشان و اطرافیانِ این فرقه ی خود شیفته و گاها شیاد دچارش شدند و فکر می کنند که یک جریانِ خاص و حاکم، بدنبالِ حذف و یا محدود کردنِ این گروه بخاطرِ حق طلبی و روشنگری هایشان هستند، مرور دیگر دلایل شاید کمک کند تا نیاتِ پَلشتِ این افراد بهتر برای مخاطبین هویدا شود.
۱- پس زده شدن توسط بسیاری از هم طیفی های خودشان بخاطر تندروی ها و یا انحرافاتِ فکری و … یکی از دلایل به حاشیه رانده شدنشان است. کمتر آدم معقولی یافت می شود که بخواهد خود را خرج شان بکند. برای نمونه، به اذعان خودِ زیباکلام، حتی یک استاد دانشگاه حاضر نشد وقتی او و یا بعضی دیگر از اساتید همفکرش دچار مشکل شدند، بیانیه ای صادر کند و یا معترضِ اقداماتِ قضایی بشود. ایضا هیچ اصولگرایی هم حاضر نیست که خود را خرج افراد رادیکال بکند. لذا خلا دور انداخته شدن شان را می خواهند با حضور در هر رسانه ای، ولو زرد پر کنند.
۲- زمانی شما می توانستید افرادِ متقلب و تهی در دانش های مختلف را با نادیده گرفتن و یا بی اعتنایی تنبیه کنید و او را متوجه قصورش بنمایید، اما امروزه فضای مجازی بستری شد برای همین مکارانِ مدعی که با حضور و ظهور و بروز در این بستر و با فریب افکار عمومی به اشکال مختلف، عمرِ زیستِ دغلکارانه شان را افزایش بدهند.
۳- رسانه های غربی دیگر خسته شده اند از وعده ها و خالی بندی های مکررِ شاخص های دروغینِ "اصلاح طلبان" و "براندازان" و ایضا اعتمادی هم به بریده گان از جریانِ اصولگرا ندارند.
این رویکرد باعث شده است که باجگیرانِ از حکومت، برای فراموش نشدن و گرفتن انتقام، دست به دامن هر رسانه ای بشوند.
۴- گاها فکر میکنند که با سلبریتی شدن میتوانند نرخ شان را برای خریداران ضد نظام کمی بالا ببرند. یکی از راههای موجود برای این منظور را مقابل چشم همگان، به هر قیمت و به هر شکل، آنهم مداوم و مستمر میدانند.
۵- شکست در هر پروژه براندازانه در طی سالهای اخیر، آزار دهنده و مایوس کننده است. این جماعت با این خوش رقصی ها و تزریق یاس و ناامیدی در هر حضور رسانه ای، بدنبال دادن تنفس مصنوعی و احیا لشکر شکست خورده شان در داخل و بیرون از کشور هستند. مد نظرشان، جلب توجه کارفرمایان بیرونی و دادن امید به اندک یاران سرخورده داخلی است.
البته که می توان دلایل دیگری را به این لیست اضافه کرد.